ادوار فقه شیعه(دوره حضور امام) |
سیستم حقوقى که اکنون به نام فقه شیعه به دست ما رسیده است ادوارى مختلف گذرانده و به وسیله شخصیتهایى مبرز تجدید سازمان و تکمیل شده است.شیخ الطایفه محمد بن الحسن الطوسى (م 460) ،محقق جعفر بن الحسنالحلى (م 676) ،علامه حسن بن یوسف بن المطهر الحلى (م 726) و صاحب المدارک،محمد بن على العاملى (م 1009) از این نامدارانند. معمولا در متون فقهى،ادوار فقه شیعى را به دو دوره متقدمین و متأخرین تقسیم مىکنند (1) .در متون فقهى قرنهاى ششم و هفتم معمولا مقصود از متقدمین فقهاء معاصر ائمه،و متأخرین فقهاء پس از دوران حضور امام (از 360 به بعد) مىباشند (2) .گاه نیز اصطلاح متقدمین بر شیخ الطایفه و فقهاء مقدم بر او (3) ،و اصطلاح متأخرین بر دانشمندانى که پس از وى آمدهاند اطلاق شده است (4) . همچنان که اصطلاح«متأخر»گاه نیز در معناى لغوى خود (یعنى دانشمندانى که«در همین اواخر»و نزدیک به زمان گفتگو پدیدار شدهاند) به کار رفته است (5) . 1ـ دوره حضور امام: معمولا چنین تصور مىشود که فقه شیعى در دوران حضور امام که از زمان پیامبر آغاز شده و تا سال 260 ادامه یافت دامنهاى بسیار محدود داشته است زیرا با وجود امامان و امکان دسترسى بدانان،مجالى براى فقاهت و اجتهاد آزاد حاصل نبوده و فقه این دوره در شکل سماع و نقل حدیث از امامان محصور بوده است.این تصور درست نیست و براى روشن شدن حقیقت امر باید چند نکته در مورد وضع و حال،و طبیعت و معتقدات جامعه شیعى اعصار اولیه توضیح گردد : 1) بنابر آنچه از روایات مذهبى به دست مىآید امامان شیعه به تحریک و ایجاد زمینه تفکر تعقلى و استدلالى در میان شیعیان خود علاقه فراوانى داشتهاند.در زمینه بحثهاى کلامى و عقیدتى،تشویقها و تحسینهاى بسیار از آنان نسبت به متکلمان شیعى زمان خود نقل شده است (9) .در مسائل فقهى آنان به صراحت وظیفه خود را بیان اصول و قواعد کلى دانسته و تفریع و استنتاج احکام جزئى را به عهده پیروان خویش گذاردهاند (10) .این نکته را گاه حتى در پاسخ سؤالات اصحاب خویش خاطر نشان ساخته و بدانان تذکر مىدادهاند که پاسخ مسأله ایشان با روش استدلالى و اجتهادى از اصول کلى و مسلم حقوقىاسلامى قابل استنتاج و استنباط است (11) .در برخى روایات به روشنى تمام طرز اجتهاد صحیح و روش فقه استدلالى را بر اساس سنت شخصا پیروى نموده،و از این راه تبعیت از این شیوه را به یاران و اصحاب خویش آموختهاند (12) . 2) دوره حضور امامان از نظر تنوع گرایشهاى اعتقادى میان شیعیان و اصحاب ائمه،دورهاى کاملا ممتاز است.بسیارى از اصحاب ائمه و دانشمندان شیعى در آن اعصار متکلمانى برجسته بوده (13) و آراء و انظار دقیقى در مسائل کلامى از برخى از آنان چون هشام بن الحکم و هشام بن سالم و زرارة بن اعین و مؤمن الطاق و یونس بن عبد الرحمن (از قرن دوم) و بزنطى و فضل بن شاذان (از قرن سوم) نقل شده است (14) بسیارى از مکتبهاى کلامى دیگر رایج در آن اعصار،در میان متکلمان شیعى قرون اولیه هوادار داشته (15) که امروزه وجود چنین گرایشهایى در میان شیعیان آن عصر با تعجب تلقى مىشود.دانشمندان متأخر از وجود همین گرایشها نتیجهگیرى کردهاند که در مذهب شیعى جز در مورد پنج اصل بنیادى مذهب هر گونه نظر و رأى مستند به طرز تفکر شخصى آزاد و مجاز است (16) . اختلافات مکتبى در مسائل کلامى موجب پیدایش گروهها و دستهبندىهاى مختلف،و پدید آمدن بحثهاى حاد میان اصحاب ائمه گردید (17) .صحابه بزرگ هر یک براى خود گروهى مستقل داشتند (18) و گاهى هر دسته،دسته دیگر را کافر مىشمردند (19) و کتابها در رد یکدیگر و به طرفدارى از گروههاى متخاصم نوشتهاند (20) .جالب است که گاهى افراد یک گروه در تمامى اصول فکرى جز اصل پذیرفتن امامت ائمه با رهبر و رئیس علمى خود اختلاف نظر پیدا مىکردند (21) . پىنوشتها: 1.این تقسیم جز تقسیم مربوط به روایت و علم الحدیث است که در آن مشایخ حدیث شیعه را به ده طبقه،تقسیم نمودهاند (سید حسن صدر عاملى،بغیة الوعات فى طبقات مشایخ الاجازات به نقل ذریعه 3:137) .ملاکات تقسیم در علم الحدیث نیز جز ملاکات تقسیم در فقه است. زمین در فقه اسلامى ص 35 - حسین مدرسى طباطبایى |
ا